چرا انسان ها در فیلم سیاره میمون ها صحبت نمی نمایند؟
به گزارش وبلاگ ستاره، فیلم کلاسیک سیاره میمون ها محصول سال 1968 بینندگان را با دنیایی کابوس وار روبه رو کرد که در آن تکامل وارونه شده بود و میمون ها بر زمینی آخرالزمانی حکم رانی می کردند که در آن انسان ها به حیوانات شکار کننده و وحشی تقلیل یافته بودند که تحت آزمایش های علمی قرار می گرفتند. در دو فیلم اصلی اول، انسان ها قادر به گفتار یا هر نوع ارتباط کلامی دیگری نیستند.
مدت هاست که علت دقیق سقوط ذهنی و رفتاری بشریت در فیلم سیاره میمون ها با رمز و راز همراه بوده است. پنج فیلم اصلی، خیلی عمیق به این مسأله نپرداختند و برنامه های اسپین آف دیگر آن، مانند دو سریال تلویزیونی در دهه 70 میلادی، انسان ها را همچنان قادر به گفتار به تصویر کشیدند.
سری تازه بازسازی شده سیاره میمون ها که با فیلم ظهور سیاره میمون ها در سال 2011 آغاز شد و با فیلم جنگ برای سیاره میمون ها در سال 2017 به خاتمه رسید، شرحی در این زمینه ارائه داد و آن، این بود که آنفولانزای سیمیان که سیاره را ویران کرد و تعداد انسان ها را کاهش داد، در نهایت در درون بازماندگان جهش پیدا کرد و تارهای صوتی آن ها را از بین برد و بنابراین توانایی گفت وگو را از آن ها گرفت. هرچند که رابطه این سه گانه اخیر با مجموعه اصلی که در سال 1968 آغاز شد، هنوز نامعین است و در هیچ یک از فیلم های اصلی به ویروس اشاره ای نشده است.
برای کشف این راز باید به خوبی در داستان این مجموعه غوطه ور شد. با مراجعه به منابعی از جمله اسپین آف ها، متن های اطلاعاتی و حتی رمان اصلی الهام بخش فیلم، از اطلاعات بیشتری مطلع می شویم. در خاتمه، علت واقعی از دست دادن صدای انسان به سه فاکتور محدود می گردد؛ جهش، مطیع سازی و تضعیف روحیه.
همان طور که در خاتمه سیاره میمون های اصلی معین شد، خاتمه بشریت به دست خود آن ها و به وسیله جنگ اتمی انجام شد. این جنگ که در چندین داستان کمیک و داستان کوتاه به آن اشاره شده، بسیاری از بخش های زمین را ویران کرد که قابل تشخیص نیست. فقط گیاهان کوچک سبز به حیات خود ادامه دادند و به واسطه همین گیاهان بود که میمون ها با یاری نیروی انسانی آغاز به ساختن تمدن تازه کردند. همان طور که در خاتمه سیاره میمون ها در فیلم جنگ برای سیاره میمون ها شرح داده شد، سزار، شامپانزه ای که مردمش را به سمت آزادی سوق داد، خواهان برابری بین انسان ها و میمون ها بود. متأسفانه این برابری هرگز قرار نبود اتفاق بیافتد و در طی قرن های بعدی، رابطه بین این دو گونه رو به زوال رفت.
انسان ها از کارگران صرف به بردگان و از بردگان به حیوانات خانگی تبدیل شدند. ضعف روحیه و درماندگی انسان ها منجر به کاهش هوش و قدرت اراده آن ها شد. علاوه بر این، قرار گرفتن در معرض تشعشعات بیابان های آلوده یا منطقه ها ممنوعه، منجر به تحلیل رفتن تارهای صوتی آن ها با گذشت زمان شد. خاتمه سخت گیری میمون ها، انسان ها را مجبور به وارد شدن به حیات وحش کرد، جایی که آن ها بیشتر تغییر کردند و بیشتر شبیه حیوانات شدند.
هیچ کدام از این داستان های درام در هیچ یک از فیلم های سیاره میمون ها پخش نشده است اما نمونه ای دلهره آور از این نوع تحول ذهنی را می توان در کتاب اصلی این مجموعه فیلم پیدا کرد. داستان علمی تخیلی سیاره میمون به قلم رمان نویس فرانسوی، پیر بول، اساس فیلم اصلی در سال 1968 بود و در آن سه فضانورد به دنیای بیگانه ای پر از موجودات باهوش می فرایند. یکی از شخصیت های رمان، پروفسور آنتل، دانشمند برجسته و رهبر تیم اعزامی بود. پس از اسیر شدن شخصیت اول رمان، اولیسه، به وسیله میمون ها، آنتل ناپدید شد و در انتهای رمان متوجه می شویم که در یک قفس زندگی می نماید و ذکاوت و هوشش از بین رفته است. مردی که قبلا نابغه بود و اکنون مانند حیوانات زندگی می کرد. چنین شرایطی بود که موجب شد انسان ها رفته رفته صدای خود را از دست بدهند.
منبع: Screenrant
منبع: دیجیکالا مگ